
زمین خشک و بوی خاک کوبیده تازه آب پاشی شده، همه جا رو پر کرده بود. صدای غرش موتورهای کراس از دور میاومد و هر لحظه ضربان قلبم رو بالا میبرد. روبهرویم یک پیست خاکی بود؛ با تپههایی که از دور، مثل کوههایی کوچک و ترسناک به نظر میرسیدن. همون لحظه توی ذهنم این سوال بارها تکرار میشد: آیا واقعا میتونم از این تپهها بپرم و اولین پرشم رو با موتور کراس در پیست انجام بدم؟
موتور هوندا CRF 250 RX کراس زیر پام مثل یک حیوان وحشی بود. وقتی گاز میدادم، صدای موتور توی سینهام میپیچید. انگار خودش از من بیشتر میخواست بپره. همه موتور سوارای حرفهای اطرافم، آماده بودن و با پرشهای پشت سر هم، گرد و خاک به هوا میکردن. من اما فقط به تپه جلوی چشمم زل زده بودم؛ اولین پرش زندگیم.
نفس عمیق کشیدم، کلاچ رو گرفتم و گاز رو تا ته پیچوندم. موتور مثل تیر از کمان رها شد. صدای لاستیک روی خاک مثل یک فریاد کوتاه بود. نزدیک تپه که رسیدم، یک لحظه شک کردم: "اگه زمین بخورم چی؟ اگه پروازم نصفه بمونه چی؟" اما دیگه راه برگشتی نبود.
چرخ جلو از زمین جدا شد. برای چند ثانیه کوتاه، زمان ایستاد. حس کردم همه چیز ساکت شد، حتی قلبم. فقط باد توی گوشم میپیچید. من واقعا پرواز کردهبودم. یک پرواز کوتاه، اما پروازی که هیچ وقت فراموش نمیشد.
لحظه فرود نزدیک شد. موتور با ضربهای محکم روی زمین نشست، کمک فنرها فشردهشدن و تکون شدیدی خوردم. اما تعادلم رو حفظ کردم. همون لحظه لبخند روی صورتم نشست. چیزی که ازش میترسیدم، حالا تبدیل به بزرگترین لذت زندگیم شدهبود.
پیست دیگه برام ترسناک نبود. هر تپه، هر پیچ و هر مانع، فقط یک چالش جدید بود. هر بار که موتور رو روی هوا حس میکردم، آدرنالین مثل موجی توی رگهام میدوید. انگار هیچ چیز توی دنیا مهم نبود جز همون لحظه.
وقتی از موتور پیاده شدم، زانوهام هنوز میلرزید، اما قلبم پر از هیجان بود. اون پرش اول مثل یک نقطه عطف بود؛ لحظهای که فهمیدم چرا همه موتور سوارای کراس میگن یک بار که پرش رو تجربه کنی، دیگه هیچ وقت بی خیالش نمیشی.
نظرات